ليلي و مجنون



سلام : بعد از 5 سال دوباره خدمت دوستان سلام عرض ميکنم


لطفا علت نبودمو توي اين چدسال نپرسيد .معذورم از جوابش


راستش ميخواستم از ادامه دادن اين وبلاگ منصرف شم و ديگه اين اکانتو حذف کنم ولي يه نظري از


دوستان بپرسم.15 ساله که اين وبلاگ هستو اگه تمايل داريد که همچنان بمونه موضوع وبلاگ عوض ميشه 


به رمان هاي خواندني و جذاب. و دوستان لطف کنند نام رمان هايي که قبلا خوندند و يه توضيح کوچيک درباره اش 


برام تو قسمت نظرات قرار بدن اگه شد لينک دانلود رو هم قرار بدن .من موضوع رو با نام ارسال کننده تو وبلاگ قرار


ميدم ممنون از همکاري تون در ضمن لينک سايتم رو اينجا قرار ميدم با عنوان " فاست بيتکوين کش"  


===================> https://www.arya3d.ir <===========================


يک زوج در اوايل 60 سالگي، در يک رستوران کوچيک رمانتيک سي و پنجمين سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.
ناگهان يک پري کوچولوِ قشنگ سر ميزشون ظاهر شد و گفت:چون شما زوجي اينچنين مثال زدني هستين و درتمام اين مدت به هم وفادارموندين ، هر کدومتون مي تونين يک آرزو بکنين.
خانم گفت: اووووووووووووووووه ! من مي خوام به همراه همسر عزيزم، دور دنيا سفر کنم.
پري چوب جادووييش رو ت داد و اجي مجي لا ترجي …. دو تا بليط براي خطوط مسافربري جديد و شيک QM2در دستش ظاهر شد.


حالا نوبت آقا بود، چند لحظه فکر کرد و گفت:


ادامه در لينک زير


مدير به منشي ميگه براي يه هفته بايد بريم مسافرت کارهات رو روبراه کن

منشي زنگ ميزنه به شوهرش ميگه: من بايد با رئيسم برم سفر کاري, کارهات رو روبراه کن

شوهره زنگ ميزنه به دوست دخترش, ميگه: زنم يه هفته ميره ماموريت کارهات رو روبراه کن

معشوقه هم که تدريس خصوصي ميکرده به شاگرد کوچولوش زنگ ميزنه ميگه: من تمام هفته مشغولم نميتونم بيام

پسره زنگ ميزه به پدر بزرگش ميگه: معلمم يه هفته کامل نمياد, بيا هر روز بزنيم بيرون و هوايي عوض کنيم

پدر بزرگ که اتفاقا همون مدير شرکت هست به منشي زنگ ميزنه ميگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده

منشي زنگ ميزنه به شوهرش و ميگه: ماموريت کنسل شد من دارم ميام خونه

شوهر زنگ ميزنه به معشوقه اش ميگه: زنم مسافرتش لغو شد نيا که متاسفانه نميتونم ببينمت

معشوقه زنگ ميزنه به شاگردش ميگه: کارم عقب افتاد و اين هفته بيکارم پس دارم ميام که بريم سر درس و مشق

پسر زنگ ميزنه به پدر بزرگش و ميگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و مياد

مدير هم دوباره گوشي رو ور ميداره و زنگ ميزنه به منشي و ميگه برنامه عوض شد حاضر شو که بريم مسافرت


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

iranianbrightway اتاق مهدي ممشلي نمایندگی کناف ایران در تهران وی آی پی تور جرعه جرعه جآن تکست و متن آهنگ صبرم سر اومد Wendy